¦¦ EnrIque PersIan ¦¦ :: the first website persian for enrique f

enrique, iglesias, enrique iglesias, enrique+iglesias, www.enriquepersian.com,انریکه ایگلسیاس ، موزیک ، انریکو ،‌ دانلود

¦¦ EnrIque PersIan ¦¦ :: the first website persian for enrique f

enrique, iglesias, enrique iglesias, enrique+iglesias, www.enriquepersian.com,انریکه ایگلسیاس ، موزیک ، انریکو ،‌ دانلود

شعر آزاد...

باد

با اولین باد
کلی درخت در اتاقم می روید
با دومین باد
کف اتاقم قرشی می شود از برگ ها
با سومین باد
دراز می کشیم توی باغ
با چهارمین باد
از خواب می پریم....
اینجا را یادت هست؟

با پنجمین باد
همه چیز از یادمان می رود..
قول دادی تا باد بعدی را گریه نکنی
!
قول دادم؟

با آخرین باد
اتاقمان خالی ست
با دو لکه ابر
که خواب باد میبینند.




=================================================

خوش به حال آسمان

من آنقدر گریستم که دل آسمان برایم سوخت
از سوختن دلش فریادی بر آورد
همه به تکاپو افتادن
و رشته لحظه هایم ترک خورد
عمریست که به اینها عادت دارم
اشکهایم در میان قطرات باران مردن
و گوشه دیوار ...
بستر رویاهای و آرامش های خفته من شد
.!




================================================

سرما خوردگی

من و سرماخوردگی
توی اتاق نشستیم و داریم با هم حرف می زنیم
..
اولش که اومد توی اتاق ترسیدم خیلی
...
آخه در نزده و یواشکی از لای پنجره پریده بود کنارم
.

داشتیم کابوس هامون رو برای هم می گفتیم
:
من از مستاجرهای دندونهام و

اون از آمپول پنی سیلین
:
بدجوری شبیه هم بودیم
.
این جوری شد که بی هوا شدم

همین که داشتم با جای خالی کپسول ها ور می رفتم...
سرماخوردگی آه بلندی کشید و

مثل عاشق های قصه

خودش رو کشت
.....

==================================================

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد